میلاد باسعادت آقا علی ابن موسی الرضا(ع)

وقتی بساط گریه مهیا نمی شود
وقتی که بغض بین گلو جا نمی شود
وقتی تمام شب به در خانه کریم
در می زند گدا و دری وا نمی شود
وقتی پس از معاینه ها گویدت طبیب
این قلب مرده است مداوا نمی شود
یک راه مانده بهر تو آن هم زیارت است
مشهد برو که کار تو اینجا نمی شود
********
از این همه انزوا مردد شده ام
دیوانه رنگ زرد گنبد شده ام
امروز دلم حال کبوتر دارد
انگار که بیقرار مشهد شده ام...
********
گریه بهانه ای است که عاشق ترم کنی
شاید مرا کبوتر جلد حرم کنی
آقای من! کلاغ به دردت نمی خورد!؟
از راه دورآمده ام باورم کنی
با ذوق وشوق آمده ام حضرت رئوف
فکری به حال رنگِ سیاه پرم کنی
زشتم قبول؛ بچه ی آهو که نیستم
باید نگاه معجزه بر جوهرم کنی
باید تو را به پهلوی زهرا قسم دهم
تا عاقبت به خیرترین نوکرم کنی

 

 


آقا جز خودت به کسی نگفتم و نمیگم

تو کیستی شریک غم اهل عالمی

در خاک طوس کعبه اولاد آدمی

آن رازها که از همه پوشیده داشتم

تنها به تو گفتم...

تو محرمی...

 

 


همه حرف دلم فقط همینه
 
آمده ام، آمدم ای شاه پناهم بده 
خط امانی ز گناهم بده 
ای حَرَمت ملجأ درماندگان 
دور مران از در و راهم بده 
لایق وصل تو که من نیستم 
اذن به یک لحظه نگاهم بده 
لشگر شیطان به کمین من است 
بی کسم ای شاه پناهم بده.....
*********************************************
هنوز شوق تو بارانی از غزل دارد
نسیم یک سبد آیینه در بغل دارد
خوشا به حال خیالی که در حرم مانده
و هرچه خاطره دارد از آن حرم دارد
*********************************************
غفلت از یار گرفتار شدن هم دارد 
از شما دور شدن زار شدن هم دارد 
هر که از چشم بیفتاد محلش ندهند
عبد آلوده شدن خوار شدن هم دارد 
ای طبیبِ همه انگار دلت با ما نیست
بد شدن حس دل آزار شدن هم دارد
از کریمان فقرا جود و کرم می خواهند
لطف بسیار طلبکار شدن هم دارد
*********************************************

 

دوست دارم صدات کنم
 
یا امام رضا(علیه السلام)
دوست دارم صدات کنم، تو هم منو نگاه کنی 
من تورونگات کنم، تو هم منو صدا کنی 
قربون صفات برم، از راه دوری اومدم 
جای دوری نمیره، اگه منو نگاه کنی 
دل من زندونیه، تویی که تنها میتونی 
این قفس رو وا کنی، پرنده رو رها کنی 
میشه کنج حرمت، گوشه قلب من باشه 
میشه قلب منو مثل گنبدت طلا کنی 
تو غریبی ومنم غریبم 
اما چی میشه دل این غریبه رو با خودت آشنا کنی 
دوست دارم تو ایوون آیینت از صبح تا غروب 
من باهات صفا کنم، تو هم منو دوا کنی 
دلمو گره زدم به پنجرت دارم میرم 
دوست دارم تا برمی گردم گره ها رو وا کنی 
دوست دارم از حالا تا صبح محشر 
همه شب من رضا رضا بگم، تو هم منو رضا کنی


 

یه کلاغ رو سیاه
 

توو دل یه مزرعه
یه کلاغ روو سیاه
هوایی شده بره
پابوس امام رضا(ع)
اما هی فکر میکنه
اونجا جای کفتراست
اخه من کجا برم
یه کلاغ که روسیاست
منکه توی سیاهی ها از همه روو سیاه ترم
میون اون کبوترا با چه رویی بپرم
توو همین فکرا بودش
کلاغه عاشقونه
یه دلش میگفت برو
یه دلش میگفت بمون
یه دفعه صدایی گفت
تو نترس و راهی شو
به سیاهی فکر نکن تو یه زائری برو....


 

 


آقا

به حلقه های ضریحت دلم گره خورده...

گره گشای من،این بار این گره مگشای...

 

 ماییم و اسیر غمت دیگر هیچ

دلداده خاک قدمت دیگر هیچ

ما را همه شوق کفشداری تو بس

در صحن و سرای حرمت دیگر هیچ

 


 


 

یا امام رضا(علیه السلام)

 

فرض کن حضرت رضا(ع) به تو میهمان گردد،

ظاهرت هست چنانکه خجالت نکشی؟!

باطنت هست پسندیده صاحب نظری؟!

خانه ات لایق او هست که مهمان گردد؟!

لقمه ات در خور او هست که نزدش ببری؟!

پول بی شبهه و سالم ز همه دارائیت داری؟!

آنقدر که یک هدیه برایش بخری؟!

حاضری گوشی همراه تو را چک بکند؟!

با چنین شرط که در حافظه اش دستی نبری!!

واقفی بر عمل خویش تو بیش از دگران

میتوان گفت ترا شیعه ی اثناء  عشری؟!


زندگینامه

 


اشعار زیبا

 

 

*کاش که جارو کشی صحن نصیبم میشد*

*دل من خادم مولای غریبم میشد*

*ماییم و اسیر غمت دیگر هیچ*

*دلداده خاک غمت دیگر هیچ*

*مارا همه شوق کفشداریه تو بس*

*در صحن و سرای حرمت دیگر هیچ*

 

*آمدم ای شاه تو پناهم بده*

*خط امانی ز گناهم بده*

*لایق وصل تو که من نیستم*

*اذن به یگ لحظه نگاهم بده* 

 

*محبوب رضاست هر که دل ريش تر است*

*از کعبه صفاي اين حرم بيشتر است*

*اينجاست طبيبي که ندارد نوبت*

*هر دل که شکسته تر بود پيشتر است*

  

 

*خسته، افتاده ز پا، آمده زانو مي زد*

*مشکلي داشت به آقاي خودش رو مي زد*

*مي چکد از سر و رويش عرق شرم*

به خاک،

*مشت ها وا شده و پنجه به گيسو مي زد*

*دامني داشت پر از خاطره تيره و تلخ*

*دست در دامن آن ضامن آهو مي زد*

 

 

 

*بليط ماندن است روي دست من*

*در اين همه مسافر حرم نبود جاي من؟!!*

*رفيق عازم سفر، فقط سلام را ببر*

*سفارش گداي حضرت رضا(ع) را ببر*

 

 

 

*هر چند حال و روز زمين و زمان بد است*

*يک تکه از بهشت در آغوش مشهد است*

*حتي اگر به آخر خط هم رسيده اي*

*آنجا براي عشق شروعي مجدد است*

 

 

                                                  

*دل من گم شد،اگر پيدا شد*

*بسپاريدش امانات رضا(ع)*

*و اگر از تپش افتاد دلم*

*ببريدش به ملاقات رضا(ع)*

*از رضا(ع) خواسته ام تا شايد*

*بگذارد که غلامش بشوم*

*همه گفتند محال است ولي*

*دلخوشم من به محالات رضا(ع)*

 

*باشد که سلامم به امامم برسانی*

*یک قطره از آن جام هم به ما بچشانی*

*در زاویه تابش طوفان زیارت*

* دریای مرا هم به تلاطم بکشانی*



ع

 

اینجا هم گفتم چندتا عکس قشنگ براتون بذارم که شاید دلتون هواییه حرم شد؛

 

تا که بر گنبد تو دیده ام از دور افتاد

ناگهان بر دل آلوده من شور افتاد


اولین بار که دیدم حرمت را گفتم


ای سلیمان به سرایت گذر مور افتاد











 



برچسب‌ها: عکس , حرم , اشعار , میلاد , باسعادت , آقا علی , ابن موسی , الرضا(ع) ,

تاريخ : شنبه 23 شهريور 1392 | 9:49 | نویسنده : قربان مطلبی مایانی |
.: Weblog Themes By BlackSkin :.